دیوانه

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • [دِیوانِه]

اسم[ویرایش]

دیوانه

  1. همچون دیو، مانند دیوان. مبتلا به دیوانگی.
    دیوانه کسی بودن کنایه از: عاشق و بی قرار بودن کسی.

صفت[ویرایش]

  1. بی‌عقل، بی‌خرد، مجنون.
  2. روانی، خل. خل و چل. مجنون.

واژه‌های مشتق‌شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین