رسیدن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- عربی
آوایش[ویرایش]
- /رَسیدَن/
مصدر فعل لازم[ویرایش]
رسیدن
- مقصد یا مکان مورد نظر خود واصل شدن، پیوستن، آمدن، وارد شدن.
- پیوند، تلاقی.
- پخته شدنِ میوه.
- کامل شدن، بالغ شدن.
- مواظبت کردن.
- اثر کردن، تأثیر گذاشتن.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن