زاوش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]اشکال دیگر:
[ویرایش]ریشهشناسی:
[ویرایش]از اوستایی: 𐬛𐬫𐬀𐬊𐬱 (dyaoš) به معنای «آسمانی»[پینوشت ۱] از ریشه پیش-هندو-اروپایی: dyḗws* (آسمان، خدای آسمان) (برای نمونه: در هیتی: 𒅆𒍑 (sius) به معنای «سیوس» یا «خدا»، در ایرلندی کهن: día به معنای «خدا» ) در دیگر زبانهای خویشاوند این واجریشه به همراه ریشه patēr* (پدر) بوده و از آن بانام «پدر آسمانی» یاد میشود. چنانچه در لاتین Jupiter یا Iupiter به معنای «پدر ژوویس(یوویس)» (جز اول: Iovis یا Jovis)، در اُمبری 𐌉𐌖𐌐𐌀𐌕𐌄𐌓 (iupater) به معنای «پدر یو» (جز اول: 𐌉𐌖𐌅𐌄)، در یونانی باستان Ζεῦ πάτερ (Zeû páter) به معنای «پدر زئوس» (جز اول: Ζεύς )، در سنسکریت به معنای द्यौष्पितृ (dyauṣpitṛ) «پدر دیَئوش» (جز اول:द्यु ) است.
آوایش:
[ویرایش]/ز-آ-و-ـُ-ش/
/zāvoš/
/zaːvoʃ/
مترادفها:
[ویرایش]گواهها
[ویرایش]- فلک سادس است زاوش را/ که دهندهست دانش و هش را (سنائی)
منبع:
[ویرایش]- ↑ گرچه پورداوود و به پیروی از آن معین و دهخدا این واژه را دگرریختهای از واژهی یونانی زئوس دانسته اند لیکن پژوهشهای نوین گواه این ست که این واژه ایرانی است. استاد دهخدا در لغتنامه گوید: زاوش . [ وُ ] (اِخ ) نام کوکب مشتری است . (برهان قاطع). نام ستاره ٔ مشتری است که لفظ دیگرش برجیس است . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آقای پورداود آرد: کلمه ٔ زاوش یا زواش که در همه ٔ فرهنگها ضبط است و شعرای قدیم بمعنی مشتری استعمال کرده اند بنظر میرسد که مانند کلمات درهم و دینار و الماس و دیهیم و غیره اصلاً یونانی و از زوس Zeus (خدای بزرگ ) مشتق باشد. (یشتها ج 1 ص 23 از حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع) :
بربری (عربی)
[ویرایش]- به معنای گنجشک است.
جمع: زواوش /ز-ـَ-و-آ-و-ـِ-ش/