سروش
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /سُروش/
اسم[ویرایش]
سروش
- فرشته، ایزد، وحی، الهام، آواز خوش و نغمه. سامان.
- نام روز هفدهم از هر ماه شمسی.
- در آیین زردشتی، نماد فرمانبرداری از اهورامزدا که به امر حساب و کتاب در روز رستاخیز میپردازد.
- در شاهنامه پس از اسامی کیومرث، سیامک و آهرمن نام سروش آمده به عبارتی او چهارمین موجود شناخته شده در شاهنامه است[۱].
مترادف[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ سُرُش: در زبان آذری پرسیدن، جستجو کردن یا خبر آوردن است، همان نقشی که سروش در داستان کیومرث انجام میدهد.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- شاهنامه
- فرهنگ لغت معین