پرش به محتوا

سِند

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /سِنْد/

صفت

[ویرایش]

سند

  1. سِنْد: در گویش گنابادی یعنی حرامزاده ، ولدزنا ، کودکان متولد از رابطه خارج از چهارچوب زناشویی رسمی در آیین گبری را میگفته‌اند.

نام‌جا

[ویرایش]
  1. رود بزرگی که از دره‌ای میان هیمالیا و قره‌قوم سرچشمه می‌گیرد و از دره‌ی تاریخی میان هند و افغانستان می‌گذرد و به دریای عمان می‌ریزد.
  2. سرزمینی که نیرو برای جنگ به کوه هماون ارسال کرده بود و پای در رکاب پیران و پیران متحد افراسیاب بود.
    کشانی و شگنی و سقلاب و هند/ چغانی و رومی و وهری و سند

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ شاهنامه