پرش به محتوا

شریف

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • [شَر/ئیف]

صفت

[ویرایش]

شریف

  1. بزرگوار، بلند قدر.
    شریف ممکن است به دو بخش شَر - ئیف قابل تجزیه باشد و بخش اول اصطلاح محرز بوده اما بخش دوم کنایه یا استعاره از بند، ریسمان یا سرنخی است که بسوی شر هدایت می‌نماید.
  2. پاک نژاد، گه.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]
  • شریفه
  • شریف، اشرف، نو شرف (نُو شَرَف) از نامها و القاب درباری قدیم ایران در دوره قاجار و ناصری. بزرگوار، بلند قدر، شرفمند. (فرهنگ عمید) آزاده، اصیل، نجیب، باشکوه (فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی آریانپور)

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ عمید. تألیف حسن عمید. موسسه انتشارات امیرکبیر
  • فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی آریانپور.