شیخ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /شَیخ/
صفت
[ویرایش]- عالم شیعه، رئیس طایف، مرد پیر، مرشد.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- (گویش نیشابوری): مرد روحانی و عالم دینی مسلمان. آخوند. اطلاق کلی بر پیری که زیاد میداند متدین است و عمامه (دستار) بر سر دارد.
- (جمع): شیوخ یا شیخا.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین