پرش به محتوا

آخوند

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آ/خوند/

صفت

[ویرایش]

آخوند

  1. آنکه دانش‌های دینیِ اسلامی تحصیل کرده است، عالِم دینی، پیشوای مذهبی.
    آخوند سابقه تاریخی مانند شیخ، واعظ‌ و غیره ندارد، قدر مسلّم اولین‌بار لقب ملاصدرا شده و ممکن است به دو بخش آ - خوند تجزیه گردد، و این کلمه اخیر با خواند و خواننده مترداف است؛ آخوند در کل به معنی خواننده و مصیبت‌گو است[۱]

مترادف‌ها

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. عده‌ای از روشنفکران صنوف آخوند را مضر جامعه‌ای ایرانی میدانند، اما به فکر جایگزین نمی‌افتند که در زمان مرگ، غسل، دفن چه صنفی باید جایگزین آخوند گردد. و سابقه این اصطلاح تا آغاز دوره قاجار پیشتر نمی‌رود. آن صفحه ۲۰۸ چاپ سوم کتاب فرهنگ فارسی به پهلوی نوشته دکتر بهرام فره وشی است

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ فارسی به پهلوی/فرهنگ شمس