پرش به محتوا

صدا

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /صِدا/

اسم

[ویرایش]

صدا

  1. آنچه شنیده می‌شود، احساس ناشی از تحریک شدن اعصاب شنوایی، ارتعاش مکانیکی، که بر اعصاب شنوایی اثر می‌گذارند و باعث شنیدن می‌شوند، آوا، صوت، پژواک، انعکاس صوت، بانگ، آواز.
  2. آنچه که شنیده می‌شود.

استعاره

[ویرایش]
  1. صدای چیزی را درنیاوردن کنایه از: درباره آن با کسی سخن نگفتن و رازش را فاش نکردن.
  2. صدای کسی را درآوردن کنایه از: موجب خشم و اعتراض او شدن.
  3. صدای کسی از جای گرم درآمدن کنایه از: غافل و بی‌خبر بودن، از دشواری‌ها خبر نداشتن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]