پرش به محتوا

عقاب

از ویکی‌واژه

(عِ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

سانسکریت و پهلوی

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. کیفر دادن، شکنجه دادن.

عقاب یا  معرب واژه فارسی اُغاب می باشد به معنای در اوج بودن این واژه با واژه کَپالَ زبان سانسکریت هم ریشه می باشد.  واژه قاب از ریشه ی واژه اوستایی( کهرپ ) و ( کرپتَ )  است.

عقاب در پرچم هخامنشیان نماد پادشاهی بوده است .

ريشه ی واژه قاب که واژه عقاب ریشه ی این واژه هست.

غاب، غابلمه، پشغاب ) برگرفته از واژگانِ اوستایی - سانسکریت هستند. در زبانِ سانسکریت واژه یِ ( کَپالَ ) به چمِ ( کاسه، فنجان، پشغاب، زرفِ گرد و. . . ) و واژه ( کَرپَرَ ) به چمِ ( فنجان، دیگ، دیگچه، زرف، کاسه ) و واژه یِ ( کوپی ) نیز به چمِ ( بطری ) بوده است. نیاز به یادآوری است که واژگانِ ( کَپالَ، کَرپَرَ، کوپی ) همگی از یک ریشه می باشند؛ در زبانِ لاتین cuppa و در زبانِ انگلیسی نیز واژه cup را به چمِ ( فنجان ) داریم.

( برایِ دیدنِ ریشه هایِ اوستاییِ آن به زیرواژه یِ بشقاب مراجعه کنید ) .

پَسگَشت ( reference ) :

رویه هایِ 403، 420 و 435 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی )

1 - واژه ( قالب ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( کهرپ ) و ( کرپتَ ) هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی رواگمند بوده است. ( کهرپ ) در زبان اوستایی به چمِ ( پیکر، کالبد ) و ( کرپتَ ) نیز به چمِ ( پیکر داده شده، درست شده و ساخته شده ) بوده است. با دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) واژه ( کهرپ ) به دیسه یِ ( کالپ، کالب، قالب ) و واژه یِ ( کرپتَ ) به دیسه یِ ( کالبد ) در آمده است.

2 - واژه یِ ( کالپاگ یا قالپاق ) از دو تکواژ ( قالپ ( کالپ، کالب، قالب ) ) و پسوندِ ( آگ ) در زبانِ پهلوی ساخته شده است و یک واژه ایرانی است.

3 - واژه یِ ( قاب ) نیز با واژه ( کهرپ، کالپ، قالب ) همریشه است؛ چراکه در زبانهای ایرانی در برخی واژگان، آوایِ ( ر ) زدوده می شود. برای نمونه: ( کرش ) به ( کشیدن ) / ( کِرشتی ) به ( کِشت ) / ( کرش وَرِ، کرشوَن ) به ( کِشور ) و . . . . از همین رو، واژه اوستاییِ ( کهرپ ) با زدودنِ آوایِ ( ر ) به ( کاپ، قاب ) ترادیسیده شده است.

پَسگشت ( reference ) : - رویه هایِ 381 و 384 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه هایِ اوستا )

صفت

[ویرایش]
  1. شکنجه، عذاب.

منابع

[ویرایش]

فرهنگ سانسکریت فارسی

فرهنگ کوچک زبان پهلوی

(عُ)

(عُ)

اسم

[ویرایش]
  1. پرنده‌ای است شکاری با جثه‌ای بزرگ دارای منقاری خمیده، چشم‌هایی تیزبین و چنگال‌هایی نیر ومند.
  2. صورت فلکی بزرگی در آسمان استوا و در کهکشان راه شیری به شکل لوزی نسبتاً بزرگی که روشن ترین ستارة آن نَسر طایر نام دارد.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ سانسکریت فارسی فرهنگ کوچک زبان پهلوی

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

aquila

انگلیسی
eagle