عنان
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
آوایش[ویرایش]
- /عَن/آن/
اسم[ویرایش]
عنان
- لگام، زمام، افسار. دهنهای که برای مهار اسب میبستند تا گاز نگیرد.
- عنان در زبان معیار باستان به دو بخش عَن - آن قابل تجزیه است، و به معنی پیاده شدن، پیاده شدن راکب از اسب، ارابه و مانند آنها بوده است.
برگردانها[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه