پرش به محتوا

کاموس

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ کاموس دارد

آوایش

[ویرایش]
  • [کا/موس]

اسم خاص

[ویرایش]

کاموس

  1. از پهلوانان کشانی که یک بار با توس و گیو گلاویز شد و بر هر دو غالب بود تا عاقبت خورشید غروب کرد. کاموس توسط رستم اسیر شد. او در جنگ ساحل رودشهد حضور داشت و در تعاقب سپاه توس و گودرز به کوه هماون آمد. شاهنامه او را از ترکان‌چین و در رکاب خاقان‌چین می‌نامد و مرز او را از سپیجاب تا روم برمی‌شمارد.
    ز درگاه کاموس برخاست غو ..... که او بود اسپ افگن و پیش‌رو

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه