پرش به محتوا

فرنگیس

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • شاهنامه

آوایش

[ویرایش]
  • /فَرنگیس/

اسم

[ویرایش]

فرنگیس

  1. دختر افراسیاب که نخست به عقد نکاح سیاوش و بعد از قتل سیاوش به عقد نکاح فریبرز درآمد؛ وی مادر کیخسرو بود.
    فریبرز را با فرنگیس یار.....بکردند و بستند عهد استوار (شاهنامه)
  2. از اسم‌های قدیمی از دو واژه فره - گیس از زبان پهلوی گرفته شده که به معنای موی فراوان و پرپشت می‌باشد و در گذر زمان به فرنگیس تغییر داده شده است.
    فرنگیس بهتر ز خوبان اوی.....نبینی به گیتی چنان روی و موی (فردوسی)
    از فرنگیس و کتایون و همای.....باستان را نام و آوا دیده‌ام (خاقانی)

منابع

[ویرایش]