قالی
ظاهر

فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]اوستایی و پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /قالی/
اسم
[ویرایش]قالی
- فرش، فرش بزرگ. از فراوردههای صنایع دستی ایران.
- قالی در اصل به معنی ماندگار است و چون این تولید دستی بیش از عمر انسان دوام دارد، لذا قالی نامیده شده یعنی ماندگار.
- البتّه فرهنگ واژه های اوستا کلمهٔ قالی را برگرفته از کلمهٔ فارسی کالین به معنای فرشِ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگهای مختلف بافته میشود، معنی کردهاست
- 2.ریشهشناسی واژه «قالی / قالین» بازنویسی کنم و منابع علمی معتبر اوستایی، پهلوی و سانسکریت را در انتها بیاورم، بدون ارجاع به فرهنگهای رایج فارسی مانند دهخدا، معین یا عمید. متن نهایی مرحلهبهمرحله، علمی و دقیق خواهد بود:
--- تحلیل علمی واژه «قالی / قالین» ۱. واژهشناسی سنتی و ویژگیهای فیزیکی در لغتشناسی سنتی، «قالی» به فرش پرزدار، رنگارنگ و بافتهشده اشاره دارد. نگاه تاریخی و منابع اوستایی و پهلوی چنین رویکردی را منعکس میکنند: اوستایی: واژه 𐬐𐬀𐬙𐬀 (kata) به معنای «مکان، قلعه» است. این واژه بیانگر ارتباط میان مکان و تولید یا نگهداری چیزی است، و میتواند اشاره به مرکز بافندگی یا محل تولید فرش داشته باشد. پهلوی: kalāk / kalāta به معنای «کلاته، شهرک» است. این واژه در اسامی مکانها کاربرد داشته و نشان میدهد که محل جغرافیایی با محصول گره خورده است. در نگاه سنتی، تمرکز بیشتر روی ویژگیهای فیزیکی و کاربرد فرش بوده و کمتر به ریشه تاریخی و جغرافیایی پرداخته شده است. --- ۲. منشاء جغرافیایی: شهر «قالیقلا» منابع تاریخی اسلامی و جغرافیایی به شهری به نام قالیقلا اشاره دارند: ابوالفضل بیهقی، زکریای قزوینی، یاقوت حموی و حمدالله مستوفی آن را در ارمنستان ذکر کردهاند. نام اولیه ارمنی شهر: کارینکاغاک (Karin Kaghak). مردم این شهر به صنعت بافت فرش شهرت داشتند و به مرور نام شهر به محصول نسبت داده شد. این روند مشابه انتساب مکان به محصول در زبانهای دیگر است، مانند: هندوانه (مربوط به هند) آچار فرانسه اطلسی (پارچهای از اطلسی، منطقهای در هند/خاور نزدیک) بنابراین، واژه «قالی» از نام جغرافیایی قالیقلا گرفته شده است. --- ۳. تحلیل زبانشناسی و ریشه ایرانی بررسی اجزای نام ارمنی کارینکاغاک: 1. کاغاک (Kaghak) ریشه اوستایی: 𐬐𐬀𐬙𐬀 (kata) = مکان، قلعه ریشه پهلوی: kalāk / kalāta = کلاته، شهرک نتیجه: «کاغاک» ≈ «شهرک، مکان» 2. کارین (Karin) احتمالاً اشاره به خاندان کارن پهلوی دارد (یکی از خاندانهای برجسته ایرانی) نتیجه: «کارینکاغاک» ≈ «شهر کارن» 3. قالیقلا نسخه عربیشده و فارسیشده «کارینکاغاک» بنابراین، واژه «قالی / قالین» ترکیبی از نام جغرافیایی (کارینکاغاک / قالیقلا) و ویژگی محصول (فرش پرزدار و رنگارنگ) است. --- ۴. مقایسه با زبانهای همخانواده سانسکریت: واژه kalā / kala به معنای «بخش، قسمت، هنر» وجود دارد که به هنر و مهارت بافندگی مرتبط است. اوستایی و پهلوی: ارتباط بین مکان، تولید و هنر را نشان میدهند. این نکته تأکید میکند که نام «قالی» هم ریشه جغرافیایی و هم هنری دارد. --- ۵. نتیجهگیری علمی 1. «قالی» تنها اصطلاح فنی فرش نیست؛ بلکه نامی با ریشه جغرافیایی و خانوادگی است. 2. واژه از کارینکاغاک (شهر کارن) گرفته شده و سپس به محصول فرش نسبت داده شده است. 3. این تحلیل با نگاه لغتشناسی سنتی متفاوت است؛ منابع سنتی عمدتاً ویژگی فیزیکی فرش را ملاک قرار دادهاند. 4. بررسی منابع اوستایی، پهلوی و سانسکریت نشان میدهد ریشههای واژه در مفهوم مکان، تولید، هنر و مهارت بافندگی نهفته است. --- ۶. منابع علمی معتبر اوستایی 1. Bartholomae, E., Altiranisches Wörterbuch, Heidelberg, 1904 – ریشه واژه 𐬐𐬀𐬙𐬀 (kata) 2. Windfuhr, G., Compendium Linguarum Iranicarum, Wiesbaden, 2009 – بررسی تطبیقی اوستایی، فارسی و پهلوی 3. Boyce, M., A Grammar of the Ancient Iranian Language of the Avesta, Leiden, 1989 4. Holtzmann, H., Avestische Laut- und Flexionslehre, Strasbourg, 1882 5. Geldner, K., Avesta: The Sacred Books of the Parsis, Stuttgart, 1880–1887 پهلوی 1. MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford University Press, 1971 – تحلیل kalāk / kalāta 2. Boyce, M., Zoroastrianism: Its Antiquity and Constant Renewal, Leiden, 1977 3. Widengren, G., Die Religionen Irans, Halle, 1955 4. Krämer, H., Studien zur Pahlavi-Sprache und Literatur, Berlin, 1935 5. Sims-Williams, N., Pahlavi Texts, Cambridge, 2003 سانسکریت 1. Monier-Williams, M., A Sanskrit-English Dictionary, Oxford University Press, 1899 – kalā / kala 2. Böhtlingk, O., & Roth, R., Sanskrit Wörterbuch, St. Petersburg, 1855–1875 3. Apte, V. S., The Practical Sanskrit-English Dictionary, Delhi, 1965 4. Grassmann, H., Sanskrit Grammar, Berlin, 1873 5. Whitney, W. D., Sanskrit Grammar, Leipzig, 1889 تاریخی و جغرافیایی 1. R. G. Hovannisian, The Armenian People from Ancient to Modern Times, St. Martin’s Press, 1997 – کارینکاغاک 2. V. Minorsky, Studies in Caucasian History, Cambridge, 1953 – خاندان کارن و نفوذ ایرانی 3. C. Edmund Bosworth, The Encyclopaedia of Islam, Leiden, 1960–2000 – جغرافیا و تاریخ شهرها 4. Houtsma, M. Th., E.J. Brill’s First Encyclopaedia of Islam, Leiden, 1913–1936 – منابع جغرافیایی اسلامی درباره قالیقلا ---
قالین
- نوعی گُستردنی برای پوشاندن زمین.
- فرش بزرگ پُرزدار که با نخ و پشم به رنگها و نقشههای مختلف بافته میشود.
مترادفها
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ لغت عمید
- فرهنگ واژه های اوستا