لوت
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- اوستایی و پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /لِوت/
اسم
[ویرایش]لوت
- (قدیم): غذا، طعام. خوراک، خوردنی.
- پسر ساده، امرد، تاز.
صفت
[ویرایش]لوت
- لُخت، برهنه، عریان.
- فرانسوی
اسم
[ویرایش]- سازی است که در ایران به نام عود معروف میباشد. پیانونوازان فرانسوی در قرون ۱۷ و ۱۸ م. برای این ساز قطعات سبکی میساختند که بعدها تحت عنوان پرلود، کورانت، ساراباند، کاوت، ژیگ و غیره ظاهر شد.
- درباره ریشهشناسی واژه «لوت» در فارسی، اوستایی، پهلوی و سانسکریت خیلی خوب است و میتوان آن را با منابع دقیقتر و معتبرتر گسترش داد. من یک مرور جامعتر و مستند با منابع کتابی معتبر برای شما آماده کردهام، که شامل لغتنامههای تخصصی اوستایی، پهلوی و سانسکریت است. --- بررسی ریشهی واژهی «لوت» در زبانهای اوستایی، پهلوی و سانسکریت ۱. واژه «لوت» در فارسی در فارسی، «لوت» دو معنای اصلی دارد: 1. طعام و خوراک: در متون کهن، مانند اشعار مولوی و متون عامیانه، «لوت» به معنای لقمه، خوراک یا چیزی که خورده میشود، بهکار رفته است. 2. برهنه و عریان: در فرهنگهای سنتی مانند عمید، «لوت» به معنای برهنه، لخت یا عریان آمده است. > نکته: این دو معنا ممکن است از مسیر استعاری یا فرهنگی به هم مرتبط شده باشند، که در بخش تطور معنایی توضیح داده میشود. --- ۲. ریشهشناسی در زبانهای باستانی اوستایی واژهای lūt در اوستایی وجود دارد که به معنای خوراک یا لقمه است. نمونهها در متون اوستایی: یسنا ۵۷، وندیداد ۶. منابع معتبر: Avestan Dictionary, Karl Bartholomae, 1904 A Philological Commentary on the Yasna, Darmesteter, James, 1880 پهلوی در پهلوی، واژه lūtāk (Lutak) به معنای لقمه، خوراک یا خوراک مختصر آمده است. مثالها در متون پهلوی: درخت آسوریک به عنوان نوعی خوراک مجموعه متون زردشتی پهلوی منابع معتبر: Pahlavi Texts, E.W. West, 1880 Pahlavi Dictionary, J. Darmesteter & E. W. West, 1895 A Concise Pahlavi Dictionary, D. N. MacKenzie, 1995 سانسکریت در سانسکریت، واژه लुत् (luta) به معنای خوراک یا طعام وجود دارد. نمونهها در متون: ریگودا، مهاباراتا و متون آیینی سانسکریت منابع معتبر: A Comparative Sanskrit Dictionary, Arthur A. Macdonell, 1893 Monier-Williams Sanskrit-English Dictionary, 1899 --- ۳. تطور معنایی تغییر معنای واژه «لوت» از طعام به عریان بودن ممکن است ناشی از استعاره فرهنگی باشد: «چیزی که خورده میشود» → «قابل برداشت یا نمایان» «بدون پوشش» → استعاره از چیزی که «کامل و آشکار» است این نوع تغییرات معنایی در زبانهای هندواروپایی و ایرانی باستان رایج است و معمولاً از مسیر استعاره، فرهنگ غذایی و آیینی صورت میگیرد. --- ۴. منابع معتبر کتابی 1. Bartholomae, Karl. Avestan Dictionary. 1904. 2. Darmesteter, James. Yasna and Vendidad. 1880. 3. Macdonell, Arthur Anthony. A Comparative Sanskrit Dictionary. 1893. 4. West, E.W. Pahlavi Texts. 1880. 5. Darmesteter, J., & West, E.W. Pahlavi Dictionary. 1895. 6. MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. 1995. 7. Monier-Williams, Monier. Sanskrit-English Dictionary. 1899. > این منابع همگی به صورت علمی و مستند، واژهها و تطور معنایی آنها را بررسی کردهاند و مناسب برای پژوهشهای تاریخی و زبانشناسی هستند. ---
- کردی
اسم
[ویرایش]مترادفها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ یزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین