مادی

فارسی

گونه‌های دیگر نوشتاری

• مدی

ریشه شناسی

• نیاهندوایرانی

آوایش

• [مادی]

صفت

1. نسبت داده شده به ماد، قبایلی که در سده هفتصد پ. م. نخستین پادشاهی آریایی در ایران تشکیل دادند.

عامیانه

1. مال‌دوست، پول‌پرست، دنیوی در مقابل اخروی، مادیگرا.

عربی

مادّی

صفت‌نسبی

1. کسی که منشأ خلقت را ماده و تحولات طبیعی مربوط به آن می‌داند و قائل به خداوند نیست.

––––

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• انگلیسی:material
• ایتالیایی: صفت profano
• materialista
• انگلیسی: worldly
• worldling
• so matic
• physical
• materialist
• material
• idiographic
• earthen
• corporeal
• valour
• valor

• spiritually
• spiritual
• physical record
• physical dimension
• objectivism
• materialize
• incorporeal
• immaterial
• worldly wise
• superphysical
• spiritusoity
• immaterialize
• transcendentalism

• superempirical
• substantiate
• hyperphysical
• autism
• syupersubstantial
• philistine
• philistia
• objectify
• materiel
• corpus delicti
• spiritism
• atomism
• pork barrel

منابع

• فرهنگ لغت معین