پرش به محتوا

ماد

از ویکی‌واژه
قبایل مادی

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
    • پارسی باستان

آوایش

[ویرایش]
  • [ما/دِ]
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سرزمین ماد دارد

اسم خاص

[ویرایش]

ماد

  1. نام یکی از اقوام سه‌گانه ایرانی ماد، پارس، پارت، که هرودوت ایشان را آریایی نامیده و پایتخت ایشان هنگمتنه بود. نخستین بار لوح آشوری ۸۰۲ پ. م. از کشور ماد یاد می‌نماید.
    ماد ممکن است یک کلمه خالص باشد ولی قابل تجزیه به ما - دِ هم نیز ممکن است. اگر فرض اخیر مادِ صحیح باشد پس مادها به داشتن صفت ما شهره بودند البته ما به زبان معیار باستان به معنی بوسه است و به شکل ماش، ماچ نیز مسموع می‌شود. به غیر از همدان شهرها و استان‌های کرماشان، مازندران، ماکو، ماهاباد نیز با صفت ما ساخته شده‌اند.
    نام ماد در یونانی به‌صورت Μῆδοι (میدیا)، در فارسی باستان 𐎶𐎠𐎭 (آوانگاری: Māda-) (مادَ)، در آشوری و اکدی به‌گونهٔ Mādāya (مادایَه) و در عبری به‌شکل מָדַי (مَدَی) آمده‌است. نخستین اشاره به مادها، در متون آشوری به سال ۸۳۴ پ.م. و به دورهٔ شلمنسر سوم بازمی‌گردد. ریشهٔ نام ماد به زبان‌های ایرانی بازمی‌گردد و شاهد آن در زبان فارسی باستان "Māda-" است که در حالت مفرد مذکر آمده‌است. به‌عقیدهٔ دیاکونوف، معنای دقیقی از این واژه مستفاد نمی‌شود. اما وویچیخ اسکالموفسکی رابطه‌ای میان این نام و واژهٔ "med)h)-" به‌معنای «مرکزی، واقع‌شده در وسط» در زبان نیاهندواروپایی را مطرح کرد و به "madhya-" در زبان‌های هندوآریایی و "maidiia-" در زبان نیاایرانی که هردوی آن‌ها یک معنا دارند ارجاع داد.
    ماد در اوستایی مد mad ( درمان ) ؛ در سنسکریت فعل سببی از مَد به معنی شاد ـ مست کردن است و این گونه صرف می شود: مادیامی mādayāmi شاد ـ مست می سازم، مادیسی mādayasi شاد ـ مست می سازی، مادیتی mādayati شاد ـ مست می سازد؛ در مانوی به معنی مادر، در پهلوی به این معانی است: 1ـ درمان، مداوا، معالجه. 2ـ خرسندی، خشنودی، رضایت. 3ـ دوراندیشی، احتیاط. 4ـ دکتر، پزشک، معالج. 5ـ سست، ضعیف، عاجز. 6ـ بخش، قسمت، تقسیم 7ـ مستی، سرخوشی، شادی، خوشحالی. 8 ـ مادر.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • تاریخ ماد: ISBN 964-445-106-6
  • https://www.iranicaonline.org/articles/media Diakonoff, I. M. (1985), "Media", The Cambridge History of Iran, vol. 2 (Edited by Ilya Gershevitch ed.), Cambridge, England: Cambridge University Press, Tavernier, Jan (2007), Iranica in the Achaemenid Period (ca. 550-330 B.C.): Linguistic Study of Old Iranian Proper Names and Loanwords, Attested in Non-Iranian Texts, Peeters Publishers, https://www.instagram.com/reel/DAEWU6kOxHP/?igsh=MTM0amJoeG9udmNybA==