مصدر
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /مَصدَر/
اسم
[ویرایش]مصدر
- (ادبی): در دستور زبان کلمهای که با افزودن پسوند ــَـ ن به آخر بُن ماضی ساخته میشود و بر انجام کار یا داشتن حالتی یا اِسناد، بدون مفهوم زمان و شخص دلالت میکند، مانند بردن و گفتن.
- مصادر سقیمهٔ زبان فارسی که در اعلال گاهی از حروف اصلی مصدر یک یا دو حرف بیشتر باقی نمیماند، قابل استقلال نیست. «طالبوف»
- فعلی است بدون زمان و ضمائر. جمع مصادر
- منبع، جای بازگشت، سرچشمه.
- (نظامی): گماشته.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- مصدر بسیط، مصدر پیشوندی، مصدر ثلاثی مجرد، مصدر ثلاثی مزید، مصدر جعلی، مصدر ساده، مصدر صناعی، مصدر مرخم، مصدر مرکب
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ فارسی
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /مُصَدَّر/
صفت
[ویرایش]مصدر