ملخ

فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
![]() |
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ ملخ دارد |
آوایش[ویرایش]
- /مَلَخ/
اسم[ویرایش]
ملخ
- حشرهای است موذی از راست بالان که دارای قطعات دهانی خرد کننده و دگردیسی ناقص؛ این حشره دارای دو زوج بال است، پاهای عقبی اش بر جستن رشد زیاد کرده است.
- ملخ احتمالا در زبان معیار باستان به دو بخش مَل - اَخ قابل تجزیه است، و احتمالا باید ملخه تلفظ باستانی آن باشد و حاکی از هجوم فلهای یا گُردانی است.
ریشههای دیگر[ویرایش]
از پارسی میانه *malax (در پازند بدین صورت نوشته شده: 𐬨𐬀𐬮𐬀𐬐 (malak)), ,وام گرفته شده از بلخی μαλαχο (malaxo), از نیا-ایرانی *madaxa; بسنجید با اوستایی 𐬨𐬀𐬜𐬀𐬑𐬀 (maδaxa, “grasshopper”), بلوچی مدگ (madag), مذغ (maδaγ), پشتو ملخ (malax, “ملخ، میگ”), Old Armenian وامواژه մարախ (marax), آسی мӕтых (mætyx), خوارزمی mθx. صورت جنوب غربی آن در فارسی نو میگ (meyg) (> میگو (meygu)) است.
واژههای مشتق شده[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- محمود جعفری دهقی، امیر عمادالدین صدری (پاییز و زمستان ۱۳۹۰)، «وامواژههای بلخی در پارسی نو»، زبانشناخت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شمارهٔ دوم، ص ۳.