پرش به محتوا

هاشم

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی

آوایش

[ویرایش]
  • [ها/شَم]

قید

[ویرایش]

هاشم

  1. در دنیای باستان احتمالا مدیر شمع‌ها یا مدیر مشعل‌ها، کسی که در ارگ یا دیوان اداری وظیفه پخش و جمع‌آوری وسایل نوردهی در شب‌ها را داشت.
    هاشم از دو بخش ها - شم تشکیل شده و مفهوم کلی از آن همیشه شمع‌دار است.

ریشه‌شناسی۲

[ویرایش]
  • عربی

اسم

[ویرایش]

هاشِم

  1. دوشنده شیر.
  2. شکننده.
  3. آن که نان در اشکنه خرد کند.
  4. نامی است از نام‌های مردان.
  5. نام پدربزرگ پدر پیامبر اسلام.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنک لغت معین

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه