پرش به محتوا

نتایج جستجو

فارسی:

نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
  • روغن استفاده میشود. تُو (گفتگو): داخل و درون چیزی. مقابل بیرون. تو آمدن، به درون، به داخل. لایه، طبقه، رشته، لا. تو در تو: لا به لا. توی، توه، لا، پرده...
    ۲ کیلوبایت (۱۲۲ واژه) - ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۵
  • فارسی /آج/از/تُو/ آج‌از‌تو (گفتگو): ساییده و صاف شده (لاستیک). این لاستیک‌ آج از تُو، دو قدم بری پنچر می‌شود. فرهنگ بزرگ سخن...
    ۵۰۰ بایت (۲۴ واژه) - ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۳
  • تُوْ (بوشهری، نگارش گویش‌نما) تب...
    ۷۴ بایت (۵ واژه) - ‏۲۵ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۴۲
  • کِلِّ تُوْ :(kelletouw) در گویش گنابادی یعنی سرگیجه ، سر درد...
    ۱۴۴ بایت (۱۰ واژه) - ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۳
  • ===آوایش===: بِ اقبال به فرخندگی بخت. به اقبال تو، به فرخندگی بخت تو...
    ۱۹۴ بایت (۱۳ واژه) - ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۱۰
  • tu تو tu توتو ایتالیایی: tu...
    ۲۴۴ بایت (۸ واژه) - ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۳۹
  • من تو را می‌پرستم سلام...
    ۶۲ بایت (۵ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۱
  • فارسی /پولِ/تو/جیبی/ پول‌توجیبی (گفتگو): پولی که کسی بابت هزینه‌های شخصی خود به صورت هفتگی یا ماهانه از شخصی که سرپرستی او را برعهده دارد، دریافت می‌کند...
    ۶۳۰ بایت (۳۱ واژه) - ‏۲۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۱۶
  • فارسی /آن/چَت/ آنچت (شاعرانه): مخفف آنچه‌ات، آنچه تو را؛ آنچه تو را، آنچه به تو. .../ هر آنچت بگویم ز من گوش‌دار. «فردوسی» اشاره مر + فرهنگ بزرگ سخن...
    ۵۶۴ بایت (۲۸ واژه) - ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۲
  • (بِ) تو در تو. فرهنگ لغت معین...
    ۱۵۷ بایت (۷ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۲
  • (بَ) تو بر تو. نام نوعی حلوا. فرهنگ لغت معین...
    ۲۰۸ بایت (۱۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۲
  • فارسی /به/کسی/آسودن/ به‌کسی‌آسودن (قدیمی): مأنوس بودن با او یا آن و در کنار او راحت بودن. با تو انس گیرم و به تو بیاسایم. «عطار نیشابوری» فرهنگ بزرگ سخن...
    ۵۴۶ بایت (۳۱ واژه) - ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۳
  • تو sen خواب...
    ۱۸۴ بایت (۳ واژه) - ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۸
  • دزدیدن (رده صفحه‌های دارای پیوند خراب به پرونده)
    دَ] دزدیدن بردن مال یا پول دیگران به طور مخفی. کنش برداشتن مال دیگری برای خود در نهان. تو عقل خويش را از می نگهدار / تو می را عقل دزديدن مياموز . «مولوی»...
    ۱ کیلوبایت (۴۱ واژه) - ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۹
  • فارسی /به/کسی/آویختَن/ به‌کسی‌آویختن (مجاز): به کسی یا چیزی آویختن: پیوند دادن، تحمیل کردن، یا نسبت دادن به او یا آن. او بوجود تو تمایل نداشته، تو خویشتن...
    ۶۳۷ بایت (۳۷ واژه) - ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۰
  • iç درون، تو...
    ۲۲۱ بایت (۳ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۳۲
  • (اِ تِ) عربی درهم پیچیدن، درهم شدن، تو در تو شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۸ بایت (۱۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۳
  • این دانشگاه تو جنوب شرت های طالبان در افغانستان هست. این دانشگاه مخصوص افراد عشق دزد است...
    ۱۵۹ بایت (۱۷ واژه) - ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۵۷
  • (وِ یا وَ حَ) عربی (شب جم.) افسوس بر تو، خوشا بر تو، کلمه‌ای است که در مقام ترحم گفته می‌شود. فرهنگ لغت معین...
    ۲۸۴ بایت (۲۴ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۷
  • تو مخی ابله گوشت تلخ...
    ۴۲ بایت (۵ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۵
نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)