نتایج جستجو

طرفداری کردن...

جَ هَ هواداری، طرفداری...

(مُ) عربی محاماة پشتیبانی کردن، طرفداری کردن. فرهنگ لغت معین...

(~.) عربی(ح طرفداری، حمایت. فرهنگ لغت معین...

(فِ) فرانسوی نهضت طرفداری از حقوق زن. فرهنگ لغت معین...

(مُ دِ) فرانسوی مدرنیته: طرفداری از آن چه نو و بدیع باشد، راه و رسم جدید. فرهنگ لغت معین...

ایتالیایی tifo انگلیسی siding partiality favour favoritism favor devotion bias feminism advocate adhesion side germanism world federalism unprejudiced...

فارسی /آزادی/خواهی/ آزادیخواهی (سیاسی): هواداری و طرفداری از آزادی. اینها ... حرف حق و آزادی‌خواهی را می‌دانند. «حاج‌سیاح» فرهنگ بزرگ سخن...

جانب‌داری کردن از کسی، بر خلاف عدالت. منحرف شدن از عدل، میل به ناحق کردن. کسی را مخصوص خود کردن، ویژه خویش ساختن. احتیاط کردن، ملاحظه کردن. یاری، طرفداری از...

(اَ پِ) فرانسوی طرفداری از حکومت امپراطو سیاستی که بنایش بر تسلط یک کشور بر کشورهای دیگر باشد. نظام سرمایه داری پیشرفته مبتنی بر نفوذ و سلطة کشوری بر...

و دخالت‌های بیجا، به دعوا و اختلاف دامن می‌زند. (مجاز): آنکه برای دیگران جاسوسی، واسطه‌کری، و طرفداری می‌کند. آتش‌بیاری، آتش‌بیارمعرکه فرهنگ بزرگ سخن...

ایتالیایی femminismo...

آزرم شرم، حیا.داد، انصاف. رفق، مدارا. شفقت، رحم. حرمت، عزت. مهر و محبت. طرفداری، جانب داری، رودربایستی. فضیلت، تقوی. یاد، ذکر. اندیشه، دل مشغولی. تاب،...

حوزه: [مطالعات زنان] حقوقی که از برابری قانونی و اجتماعی زنان و مردان طرفداری می‌کند. «حقوق زنان» هم‌ارزِ «women's rights»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

بیهوده انجام دادن. ؛ ~ُ سبو کردن کنایه از: متضاد بودن، ناساز بودن. ؛~ کسی را به سینه زدن کنایه از: طرفداری و دلسوزی کردن از کسی بیش از خود او. ؛ ~مفت...

مبحثی انتقادی و سازنده و خلاقانه دربارۀ صورت‌های تثبیت‌شدۀ مذهب، از منظر طرفداری از رهایی زنان از ساختارهای پدرسالارانه‌ای که ادیان اصلی جهان در تحلیل‌های...

دارد با هدف قدیس سازی از شخصی غیر سرشناس با انتشار مطالب بدون منبع از او طرفداری کند. (این مقاله به ماهیت ویکی واژه مربوط نیست) اشکان فدایی (زادهٔ ۵ آذر...