پرش به محتوا

پاک

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

پاک :(pak) در گویش گنابادی یعنی گویا ، انگار ، کلا ، به طور قطع ، حتماً ، مسلماً ، تمیز کردن ، نظافت ، شستشو

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

فارسی

اسم

[ویرایش]
  1. عید فصح، عیدی که یهودیان هر سال در چهاردهمین روز از نخستین ماه قمری به یاد خروج قوم بنی اسرائیل از مصر برپا دارند.
  2. عیدی که مسیحیان هر سال به یاد برخاستن مسیح از میان مردگان برپا کنند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]
  1. پاکیزه.
  2. ساده و بدون ترکیب.
  3. روشن، درخشان.
  4. بی گناه، پاکدامن.

قید

[ویرایش]
  1. تماماً، بالکُل.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

صفت

[ویرایش]

puro

صفت

[ویرایش]

pulito

انگلیسی
stark