پدر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(پَ یا پِ دَ)
اسم[ویرایش]
- جاندار نر (به ویژه انسان)
- که دارای فرزند
ریشه[ویرایش]
- از فارسی میانه pidar از فارسی کهن pitā از زبان نیا هند و ایرانی pHtar از زبان نیا هند و اروپایی ph₂tḗr ریشه گرفته است.
حرف « پـِ » در « پدر » از پاییدن است . پدر یعنی پاینده کسی که می پاید . کسی که مراقب خانواده اش است و آنان را می پاید .پدر در اصل پایدر یا پادر بوده است . جالب است که تلفظ « فاذر » در انگلیسی بیشتر به « پادَر » شبیه است تا تلفظ «پدر» !
استعاره[ویرایش]
- مجازاً بنیانگذار، پدید آورندة چیزی تازه، مثل پدر شعر نو.
- عنوان احترام آمیز و مهرآمیز برای مردان سالخورده.
- بابا، باب، واله. ؛ ~صلواتی نوعی تحسین و تمجید که غالباً برای طعنه زدن به کار برند. ؛ ~ سوختگی موذی گری، زیرکی و پنهان کاری توأم با بدجنسی. ؛ ~کشتگی داشتن: کنایه از: دشمنی دیرینه و سخت داشتن. ؛ ~ سگ الف - دشنامی است برای کسان که پدرش را تا حد سگ پایین میآورند و حقیر نشان مید
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- ب - چیز بسیار بد.
- پیت
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
اسم[ویرایش]
- پدر
آوایش[ویرایش]
/پِدَر/
مترادفها[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
- ایتالیایی
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- sire
- pater
- father
- baba
- abba
- unfathered
- stepmother
- progenitor
- patronymic
- patriarchy
- paternalism
- paternal
- parricide
- padre
- grandsire
- grandsir
- grandpa
- grandfather
- godfather
- father in law
- abbe
- parent
- orphan
- granofather tape
- gramdfather cycle
- filiation
- uniparental
- propositus
- patricidal
- parental
- homozygote
- holy father
- grandparent
- godparent
- jesse
- grandurncle
- patriarchal
- monogenic
- holandric
- priam
- half caste
- uranus
- posthumous
- electra complex
- advancement
- antigone