پرش به محتوا

پرک

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /پِرک/

اسم

[ویرایش]

پِرگ

  1. بوی پیه گندیده.
  2. بوی ظرف چرب ناپاک شسته و مانند آن.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

پَرَک

  1. برگ‌های خرد شده کاهو و نظایر آن، ماده غذایی خشک شده یا خمیر ماده غذایی که با خشک‌کن غلتکی خشک شده باشد؛ جو یا گندم پرک شده.

اسم مصغر

[ویرایش]
  1. پر کوچک.
  2. جمع پلک.
  3. چیزی مانند تا
  4. ستاره سهیل.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین