پیران

از ویکی‌واژه
نبرد گودرز و پیران

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • شاهنامه
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ پیران ویسه دارد

آوایش[ویرایش]

  • [پیر/آن]

اسم[ویرایش]

پیران

  1. جمع پیر، پیرها.
    به معنی پیر و کهنسال در زبان فارسی که از دو بخش پیر - آن شکل گرفته و آن نشانه جمع و دائم است.

اسم خاص[ویرایش]

  1. پیران پسر ویسه، وزیر خردمند افراسیاب در شاهنامه و رئیس یکی از قبایل صحراگردی به نام ترکان، او متحد تورانیان علیه ایرانیان بشمار می‌رود. چون او و قبایل‌اش قویترین پس از تورانیان هستند بدین منوال پیران وزیر افراسیاب شناخته می‌شود. در جنگ دوازده‌رخ، افراسیاب شرکت نداشت بلکه فقط جنگجویان پیران بودند.
    گمانی برم زانکِ پیران کنون ..... دواند سوی شاه ترکان هیون


مترادف‌ها[ویرایش]

  • رئیس

واژه‌های مشتق‌شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]