کشاجم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /کَشا/جَم/
اسم خاص
[ویرایش]کشاجم
- محمودبنحسینبن سندیبنشاهک، از شعرای قرن چهارم، کشاجم لقب او است که مخففی از صفات او، کاتب، شاعر، ادیب، اهل جدل و منطق است.
صفت نسبی
[ویرایش]- کسی که هم کاتب (نویسنده). و هم شاعر (چکامه سرا) و هم منجم (اخترشناس) باشد. (علامت اختصاری)
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- همرزمان حسینی ISBN 978-600-8218-32-6