پرش به محتوا

کمان

از ویکی‌واژه
کمانداران تیزخئود

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /کم/آن/

اسم

[ویرایش]

کمان

  1. وسیله‌ای برای تیراندازی در قدیم.
    کمان در زبان معیار باستان به دو جزء کم - آن قابل تجزیه بوده و به معنی کم فشار آوردن به ابزار فوق بوده، چون احتمال شکستن آن بر اثر کشیدن زیاد بوده است.
  2. به زه بودن کنایه از آماده نبرد بودن.
    کمان بر کشید و بزه‌ بر نهاد ..... ز دادار نیکی دهش کرد یاد

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین