پرش به محتوا

کی

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی

آوایش

[ویرایش]
  • /کی/

اسم

[ویرایش]

کی

  1. چه وقت؟ چه زمانی؟ چگونه؟ چطور؟ هنگامی گفته می‌شود که بخواهند چیزی را انکار کنند.
    من کَی ازدواج کرده‌ام که حالا بچه‌دار باشم؟
  2. (شاعرانه): که‌ای، کای.
  3. داغ کردن، داغ نهادن.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]