کی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- /کی/
اسم
[ویرایش]کی
- چه وقت؟ چه زمانی؟ چگونه؟ چطور؟ هنگامی گفته میشود که بخواهند چیزی را انکار کنند.
- من کَی ازدواج کردهام که حالا بچهدار باشم؟
- (شاعرانه): کهای، کای.
- داغ کردن، داغ نهادن.
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-95-9