پرش به محتوا

گئوهنگ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • [گِ/هَ]

اسم

[ویرایش]

گئوهنگ

  1. ~ این عبارت لجهه محلی بوده و با گاوآهن مترادف است.

ریشه‌شناسی ۲

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]

قید

[ویرایش]

گئوهانگ

  1. ابزار قدیمی که بر پشت گاو می‌بستند با آن زمین را خشم می‌زدند، خیش[۱].
    گئوهانگه‌ نَن یِره سرود
    با گاوآهن زمین را شخم زده است.
  1. گئو در واقع همان گاو را معنا می‌دهد