گل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو

فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
![]() |
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ گل دارد |
آوایش[ویرایش]
- /گُل/
ایرانی:
اسم[ویرایش]
گل
- (عامیانه): مطلق گل سرخ، به طور عام هر گیاه علفی گل دار؛ غنچه وا شده، غنچه شکفته.
- عضو تولید مثلی و تکثیر گیاهان که از برگهای تغییر شکل یافته به وجود آمده
- (قدیم): برکه، برکه آب، سد مصنوعی که برای ذخیره آب ساخته میشد.
- (ورزشی): دروازه، در بازیهایی مانند فوتبال، جایی که باید توپ داخل آن شود تا امتیاز به دست بیاید.
- (ورزشی): امتیازی که پس از عبور توپ از دروازه یا سبد یک تیم به تیم مقابل تعلق گیرد.
- اخگر، شعله.
- خوب، دوست داشتنی.
- محبوب، معشوق.
- گَلْ: در گویش گنابادی یعنی ورز دادن گِلْ با پا، چرخاندن، دور دادن.
- گَلَ: در گویش گنابادی یعنی دهان.
ریشه شناسی۲[ویرایش]
اسم[ویرایش]
گِل
- خاک آمیخته با آب، که در گذشته با آن خشت و ساختمان ساخته میشد.
- از فارسی میانه گل یا گیل، از فارسی باستان wurdi به معنی گل رز (مقایسه شود با اوستایی varǝδa سغدی ward ئ پارتی wâr). از نیا هند و اروپایی wr̥dʰo-.
مازندرانی[ویرایش]
قید[ویرایش]
- هر چیز زیبا و محبوب.
- نوایی است از موسیقی قدیم.
- قسمت مرکزی هندوانه که خوش خوراکتر است.
- چهره سرخ و خوش آب و رنگ.
- اشکال هندسی شش گوشه و هشت گوشه و ده گوشه و دوازده گوشه و غیره که در خاتم سازی به کار میرود.
مثال[ویرایش]
- از گُل کسی شکفتن: چهره کسی از شادی درخشیدن.
- گُل سرسبد کنایه از: نمونه اعلاء، نمونه بهترین.
- گُل کاشتن کنایه از: هنرنمایی کردن، کار نظرگیری انجام دادن.
- در جایی را گِل گرفتن کنایه از: جایی را یک باره تعطیل کردن.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها