یار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اسم[ویرایش]
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- دوست، همدم، معشو
قید[ویرایش]
- مجازاً رفیق یک رنگ و مواف
قید[ویرایش]
- ناصر، معین.
- همراه. ؛ ~ گرفتن در بازی یک یا چند تن از بازیکنان را برای کمک به خود برگزیدن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
پسوند[ویرایش]
دارندگی: هوشیار (دارای هوش)
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
|
- انگلیسی
- yokefellow