fault
ظاهر
انگلیسی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]اسم
[ویرایش]خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/m در خط 4121: attempt to call field '?' (a nil value).
- خطا، اشتباه
- عیب، آنچه فرد یا چیزی را از کامل بودن دور کند.
- تقصیر، گناه
- گسل، شکستگی در زمین که در راستای آن میتوان جابجایی داشت.
- (برق) یک اتصال غیرعادی در مدار
- (تنیس) یک سرویس غیرقانونی در بازی
عبارتهای گرفته شده
[ویرایش]فعل
[ویرایش]- (با مفعول) اعتراض کردن، ایراد گرفتن، پیدا کردن ایرادهای دیگری
- (زمین شناسی، بدون مفعول) شکسته شدن، شکافتن
- (بدون مفعول) اشتباه کردن، خطا کردن
- (رایانه، بدون مفعول) بالا نیامدن یک صفحه، یک صفحه باز شود درحالی که اطلاعات آن بارگذاری نشده باشد.
فرانسوی
[ویرایش]فعل
[ویرایش]- (صورت منسوخ شده) faut