پرش به محتوا

süß

از ویکی‌واژه

آلمانی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • آیپا: ‎ zyːs ‎
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • (پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

صفت

[ویرایش]

süß (برتر خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 68: attempt to call field 'getNonEtymological' (a nil value).، برترین am خطای لوآ در پودمان:links/templates در خط 68: attempt to call field 'getNonEtymological' (a nil value).)

  1. شیرین
    ‎Dieser Tee ist sehr süß, weil ich drei Löffel Zucker hineingetan habe.‎
    این چای خیلی شیرین است چون سه قاشق شکر اضافه کردم.
  2. ملوس
    ‎Detlef hat seiner Frau eine kleine süße Katze geschenkt.‎
    دتلف برای زنش یک گربه کوچک و ملوس هدیه داد.