اسم
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- کلمهای که به وسیلة آن چیزی یا کسی را میخوانند، نام.
- عنوان.
- شهرت، آوازه.
- در دستور زبان فارسی قسمی از اقسام کلمه که بدان مردم یا جانور یا چیزی را نامند و معین کنند: مرد، زن، خانه، میز، کوه و دشت. ضح - در صرف عربی اسم قسمی از سه قسم کلمهاست که بر معنایی مستقل دلالت کند و به زمانی خاص باز بسته نباشد.
- اسم ذات است مسما به اعتبار صفت و صفت یا با وجود است چون عالم و قدیم و یا با عدم است چون قدوس (تصوف)
جمع
[ویرایش]اسامی، اسماء. ؛~ آلت اسمی است که بر ابزار کار دلالت کند. ؛ ~ اشاره «این» و «آن» هرگاه مسبوق به اسم میباشد، اسم اشاره نامیده شود. نخستین برای اشاره به نزدیک و دومین برای اشاره به دور: این خانه، این میز، آن مرد، آن خیابان. ؛ ~ جمع اسم عام چون در صورت مفرد و در معنی جمع باشد: دسته، رمه. ؛~ بی مسمی نامی که معنی آن با چیز یا کسی که برای آن وضع شدهاست مطابق نباشد. ؛~ جنس اسمی است که بر افراد یک جنس دلالت کند و آن نه معرفهاست نه نکره مانند: درخت، کوه، اسب و چون خواهند نکره شود «ی» بدان افزایند: درختی، کوهی، اسبی. ؛ ~ خاص آن است که بر فردی مخصوص و معین دلالت کند. م
قید
[ویرایش]- اسم عام. ؛ ~ ذات اسم چون قایم به ذات باشد و وجودش وابسته به دیگری نباشد آن را اسم ذات نامند. م
قید
[ویرایش]اسم معنی. ؛ ~ زمان اسمی است که دلالت بر زمان کند. ؛ ~ مکان اسمی است که دلالت بر مکان کند. ؛ ~ فاعل اسمی است مشتق از فعل که بر کنندة کاری یا دارندة حالتی دلالت کند؛ صفت فاعلی. ؛~ مفعول اسمی است که دلالت میکند بر چیزی یا کسی که فعل بر او واقع شدهاست ؛ صفت مفعولی. ؛ ~ مصدر کلمهای است مشتق از فعل که بر معنی مصدر دلالت کند (و آن جز مصدر و ریشة فعل است)
؛ ~ مشتق اسمی که از مصدر یا ریشهای جدا شده باشد مانند اسم فاعل که از امر یا ریشه و اسم مفعول که از مصدر (مرخم)
- ساخته میشود. ؛ ~ معنی اسمی است که وجود مسمی آن به غیرش وابسته باشد. م
قید
[ویرایش]- اسم ذات: رنجش، دانش، سفیدی، هوش.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
عربی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- اسم
- کلمهای که به وسیله آن چیزی یا کسی را میخوانند؛ نام.
- دستور زبان: از گونههای گفتار که بدان مردم یا جانور یا چیز را نامند: مرد، زن، اسب، خانه. نامواژه. نام.
آوایش
[ویرایش][esm]، /اِسم/
ریشهشناسی
[ویرایش]از إسم عربی.
مترادفها
[ویرایش]- نام
- (دستور زبان)
برگردانها
[ویرایش]
، sustantivo es، substantivo es
|
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- vocable
- title
- noun
- nomen
- name
- appellative
- appellation
- watchword
- verbal noun
- torn
- tessera
- substantive
- snow white
- shibboleth
- registration
- pseudonym
- proper noun
- phoebe
- past participle
- password
- namesake
- nameplate
- matthew
- mass noun
- listing
- hypocorism
- gerund
- forename
- family name
- designation
- demonstrative
- concrete
- byname
- allonym
- addition
- action noun
- abstract noun
- abstract
- victoria
- trodden
- tommy
- tom
- timothy
- thomas
- swollen
- substantival
- stolen
- spoken
- shorn
- samson
- rebekah
- rebecca
- peter
- paul
- onomastic
- oliver
- nom de plume
- misnomer
- mary
- magdalen
- lukan
- lucan
- lazarus
- jock
- gone
- go to
- flung
- comparative
- borne
- taught
- substantivize
- serge
- sent
- said
- qualifier
- part of speech
- mike
- gaffer
- found
- fought
- cast
- been
- abigail
- told
- stunk
- stung
- strung
- spun
- spelt
- soul
- sold
- ruth
- proper adjective
- prifixal
- prifix
- met
- maudlin
- matronymic
- lost
- hector