نام
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /نام/
اسم
[ویرایش]نام
- کلمه یا گروهی از کلمهها که برای نامیدن و شناسایی انسان، حیوان، یا چیزی بکار میرود. اسم.[۱]
- اسم، لفظی که برای نامیدن کسی یا چیزی به کار میرود.
- شهرت، آوازه (خوب) خوب.
- مقابل: ننگ. نقنقو.
- کلمه، لفظ.لفظ قلم.
- صورت ظاهر. عالی.
- نشان، اثر.
- نممام: کلمهای که به وسیله آن چیزی یا کسی را میخوانند؛ اسم.
- دستور زبان: از گونههای گفتار که بدان مردم یا جانور یا چیز را نامند: مرد، زن، اسب، خانه. اسم. نامواژه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین
پانویس
[ویرایش]- ↑ از فارسی میانه نام از فارسی باستان ناما از زبان نیا هند و ایرانی HnaHman- از هند و اروپایی h₁nḗh₃mn̥.