برف
ظاهر
(بَ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]ریشه واژه "برف" به زبان فارسی به "برف" میرسد که به معنی برف سفید و نرم است. این کلمه احتمالاً از ریشهی پرف لغت یا فرف لغت گرفته شده است. در زبان های دیگر از جمله زبان انگلیسی، کلمه "snow" از ریشهٔ قدیمی "snīwan" به معنی برف سفید و نرم گرفته شده است.
اسم
[ویرایش]- آب منجمد که به صورت بلورهایی به شکل منشور مسدس - القاعده متبلور میگردد و در فصل سرما از ابرها به زمین میبارد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- برف
آوایش
[ویرایش][barf]
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- snow
- hydrometeor
- snowplow
- snowflake
- snowdrift
- snowcap
- snowball
- snow blindness
- snow blind
- slush
- sleety
- sleet
- plow
- plough
- lily of the valley
- graupel
- glacier
- drift
- corn snow
- wiper
- snowy
- snowbound
- snow white
- pash
- glaciology
- snow boot
- mush
- flake
- blizzard
- spindrift
- snowshed
- snowmobile
- snow tire
- glaciate
- frost
- squall
- snowblink