بهشت
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ بهشت دارد |
آوایش
[ویرایش]- /بِهِشت/
اسم
[ویرایش]بهشت
- (ادیان): جایی خوش آب و هوا و سرسبز و خرم و سرشار از خوبیها و لذتها که پاداش پس از مرگ است، فردوس، جنت، مینو، خُلد.
- بهشت ممکن است از یک اصطلاح بسیار کهن تحت عنوان بیهیشت اشتقاق شده باشد.
« وهیشتَ اَهو » در زبان اوستایی ، « بهترین جهان » ، « بهترین جان » یا « بهترین زندگی ، است و در برابر آن « دوژَنگْه » ، « جهان بد » خوانده می شود . واژه ی نخستین در زبان پهلوی بگونه ی « وهیشت اَخْوْ » درآمد ، و دو دیگر واژه ، « دوش اَخْوْ » خوانده شد . این واژه ها در زبان فارسی ، به « بهشت » و « دوزخ » گردید ، و دوزخ چنانکه گفته شد ، جهان بد است . این دو واژه در فرهنگِ نوزرتشتی ، بدانهنگام که دین های تازه چون کلیمی ، عیسوی ، مانوی و ... پدیدار شدند ، گونه ای مینوی و وابسته بجهان دیگر در شمار آمدند ، اما در اوستا ، چنانکه دیده میشود هریک ، گونه ای از جهان ، یا جانی همراه با مردمان است ، چنانکه در سروش باژ ، برای کسی که راستی را برای برترین راستی می ورزد ، فروغ و فر ، تنِ درست ، تنِ کارورز ، تنِ نیرومند ، زندگی پر آسایش ، فرزندِ نامبردار ، زندگی دراز ، زندگی نیک « وهیشت اهوم » پر از روشنایی ، مال و دارایی ، آرزو می شود ، و چنانکه از این آرزو بر می آید ، بهشت در اندیشهی ایرانی ، همراهی نیکی ها در همین جهان ، و برای همین جان بوده است . در برابر آن دوزخ که جهان بد است ، از اندیشه و گفتار بد و کردار بد ، برای هرکس پدیدار میشود .
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن