بیگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- آذری
آوایش
[ویرایش]- [بِیگ]
اسم
[ویرایش]بیگ
- (دیوانی): از قرن پنجم هجریقمری به بعد، عنوانی مخصوص امیران، سران قبایل، یا هر آنکه مقامی بزرگ بوده است.
- بیگ در سه زبان ترکی، فارسی و عربی به انحای مختلف از هند و پاکستان گرفته تا شمال افریقا را درنوردیده است.
ترکی
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- بزرگ، آقا، قوی.
- لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآيد: علیبیگ، حسنبیگ،
- شخص بزرگ و امير. (فرهنگ نظام).
- امير. (غياث).
- امير و شاهزاده.
- پسران پاشا.
- ناخدايان .
- مامورين خارجی: ايلچیبيگ. ترجمانبيگ.
- حکمران تونس: بای.
- نايب السلطنه الجزاير.
- والی الجزاير.
- رؤسای کُرد، گاهی به اين عنوان خوانده ميشدهاند. آنکه در مقام از خان خردتر است.
دشتی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- عروس، عروسک.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]مترادفها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-91-6