پرش به محتوا

بیگ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • آذری

آوایش

[ویرایش]
  • [بِیگ]

اسم

[ویرایش]

بیگ

  1. (دیوانی): از قرن پنجم هجری‌قمری به بعد، عنوانی مخصوص امیران، سران قبایل، یا هر آنکه مقامی بزرگ بوده است.
    بیگ در سه زبان ترکی، فارسی و عربی به انحای مختلف از هند و پاکستان گرفته تا شمال افریقا را درنوردیده است.

ترکی

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]
  1. بزرگ، آقا، قوی.
  2. لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآيد: علی‌بیگ، حسن‌بیگ،
  3. شخص بزرگ و امير. (فرهنگ نظام).
  4. امير. (غياث).
  5. امير و شاهزاده.
  6. پسران پاشا.
  7. ناخدايان .
  8. مامورين خارجی: ايلچی‌بيگ. ترجمان‌بيگ.
  9. حکمران تونس: بای.
  10. نايب السلطنه الجزاير.
  11. والی الجزاير.
  12. رؤسای کُرد، گاهی به اين عنوان خوانده ميشده‌اند. آنکه در مقام از خان خردتر است.

دشتی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. عروس، عروسک.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

مترادف‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]