بگ

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه شناسی[ویرایش]

واژه بگ
معادل ابجد 22
تعداد حروف 2
تلفظ ba(e)g
ترکیب (اسم) [ترکی]
منبع فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

آوایش[ویرایش]

  • /بَگ/

اسم خاص[ویرایش]

بگ

  1. بگ به معنی خدا تشخیص داده شده و ریشه در فرهنگ و زبان آشور دارد.
    بگ را با بیگ زبان آذری و بزرگ زبان فارسی باید همسان شمرد و گستره آن تقریبا در تمام آسیا ثابت شده است. در پاکستان اصطلاح خاندانی بیگم ریشه در بگ دارد.

زبان دیگر[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • بهاری

اسم[ویرایش]

بگ

  1. به معنی خان، ارباب، بزرگ خاندان.
    قرمز آلمع بَگ اِوغله‌نهَ یاراشَر.
    سیب سرخ برازنده بچه خان است[۱].

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. طعنه ضعیف به غنی، زمانی که چیزی را شایسته ضعیف نداند مانند سیب سرخ که در دست کودک فقیر باشد ولی برازنده دارا تشخیص داده شود.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]