پرش به محتوا

تاس

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /تاس/

اسم

[ویرایش]

تاس

  1. مکعبی کوچک دارای شش سطح که روی هر سطح تعدادی نقطه وجود دارد. به تعداد عددی که تاس نشان می‌دهد، مهره را در بازی نرد، حرکت می‌دهد. مهره.
  2. تأس: در گویش گنابادی یعنی کاسه‌ای که بزرگتر از پیاله و از جنس مس است. کاسه مسی، بادیه.

صفت

[ویرایش]

طاس

  1. بی‌مو، سر تاس. کچل.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ واژه‌های اوستا شاهنامه