پرش به محتوا

دین

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /دِین/---/دین (جمع: ادیان)
  • واژهٔ دین در زبان‌های ایرانی ریشه دارد. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخش‌های اوستا مکرر واژهٔ «دئنا» آمده دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و همچنین به معنای وجدان بکار رفته‌است و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسان است واژه دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می‌گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن می‌رسد. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده‌است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب‌ها) یی گوناگونی از این واژه برمی‌خوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک‌گانه اوستا) و جز اینها. منبع. نگاهى به تاريخ انديشه در ايران  محمود کویر

اسم

[ویرایش]

دِین

  1. آیین، کیش. راه، روش.
    دین در ایدئولوژی و معتقدات مشرق باستانی عامل بارزی بوده است.
  2. نام روز بیست وچهارم از هر ماه شمسی و نیز نام یکی از ایزدان زردشتی که نگهبان همین روز می‌باشد.
    دِین یا دَین هر دو ممکن است از یک اصطلاح باستانی‌تر دِیَن اخذ شده‌باشد و این اصطلاح اخیر به معنی گوینده، خبر دهنده، آگاه کننده و خلاصه بحث و توصیه کننده مدام و بی‌وقفه را در چنته دارد؛ و این عوامل سروش، فرشته، ایزد و رسول نام داشتند.

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • بهاری

اسم

[ویرایش]

دِیَن

  1. گوینده، آگاه کننده، خبر دهنده.

اسم

[ویرایش]

دِییِن

  1. (عامیانه): غیبت، تشجیع به غیبت، و بدگویی پشت سر کسی یا کسانی اغلب توسط پیر زنان و پیر مردان، که عصاره دین در همین یک کلمه خلاصه می‌شود.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • عربی

اسم

[ویرایش]

دَین

  1. قرض، وام. جمع: دیون.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین