شبکه
ظاهر
(شَ بَ کَ یا کِ)
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتار
ریشهشناسی
[ویرایش]- شبکه
اسم
[ویرایش]- هر چیز سوراخ سوراخ.
- تور ماهی گی
- از پارسی میانه 𐭱𐭯 / 𐭫𐭩𐭫𐭩𐭠 (šab) (LYLYA / šp) از پارسی باستان: 𐎧𐏁𐎱 (xšap-) از پیش-ایرانی (مقایسه شود با: 𐬑𐬴𐬀𐬞𐬀𐬥 (xšapan) و 𐬑𐬴𐬀𐬞 (xṣ̌ap) در اوستایی، شپ در بلوچی، شپه در پشتو، ӕхсӕв (æxsæv) در آسی، شو در بختیاری، لری، اشتهاردی و مازندرانی، şev در کردی کرمانجی، شەو در کردی سورانی و کلهری، شەوە در کردی اورامی شێو در لکی، şewe در زازایی و ݎܫݏܥ / ܥݎܫݏ / ܥܮܫݏ (əxšap) در سغدی ) ، از پیش-هندو-ایرانی، از پیش-هندو-اروپایی -k(ʷ)sep* (شب). (مقایسه شود با: क्षप् (kṣáp) در سنسکریت و (ispanza) 𒅖𒉺𒀭𒍝 در هیتی )
- پارسی_سره توربست: شبکه (network) | ساخته شده از واژهی «تور» در پارسی میانه و پارسی نوین (net, fishing net, snare) + واژهی «بست» ستاک گذشتهی کرواز بستن در پارسی نوین (tied) @theBookoftheOwl
ریشه
[ویرایش]- در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند. ؛ ~بانکی مجموعة سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی. ؛ ~ کامپیوتری تعدادی کامپیوتر و دستگاههای جانبی که به وسیلة کابل یا خط تلفن یا سایر پیوندهای ارتباطی به یکدیگر متصل شده باشند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- trelliswork
- trellis
- treillage
- reticulum
- reticule
- rete
- plexus
- network
- netting
- net
- meshwork
- mesh
- lattice
- grille
- grating
- grate
- retiform
- reticulation
- reticulate
- reticular
- plexiform
- network analyser
- nervation
- logic network
- local network
- latticework
- ladder network
- lacy
- grillwork
- grater
- computer network
- caul
- cancellate
- switching network
- star network
- reticle
- regional network
- lattice network
- grill
- grid
- penicillate
- leased line network
- wired glass
- wire glass
- grillage