پرش به محتوا

معبد

از ویکی‌واژه
وبرانه یک معبد یونان باستان

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /مَعبَد/

اسم

[ویرایش]

معبد

  1. (قدیم): محل عبادت، پرستشگاه. به‌صورت جمع معابد.
    معبد ممکن است با موبد اشتقاق مشترک داشته باشد که ظاهرا مشابه آتشکده پیش از اسلام، و مسجد دوران اسلامی تطابق دارد.
    اماکن اینچنینی فقط برای عبادت نبوده بلکه محل تجمع لشکر جهت استماع سخنرانی قیصر و تدارک برای حمله یا دفاع آتی نیز بشمار می‌رفته‌است.

ربشه شناسی۲

[ویرایش]
  • /مُعَبَّد/
  1. گرامی داشته‌شده، مکرم.
  2. /راه کوفته و هموار.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی
  1. معبد ممکن است به دو بخش مع - بَد قابل تجزیه باشد و به زبان معیار باستان، مفهومی نظیر سخن بد یا عمل بد داشته‌است؛ بدین منوال از نظر عوام جایگاه دیوان هم محسوب می‌شد.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین