دیوان
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ دیوان دارد |
آوایش[ویرایش]
- /دِیو/آن/
اسم[ویرایش]
دیوان
- (ادیان): جمع دیو؛ کیش قدیمی پرستش خدایان طبیعی که زرتشت آن دین را نفی کرده بود.
- به عقیده هرتل دیوان چون موفقیت زرتشت را دیدند به ظاهر به آن دین درآمدند که از درون متلاشیاس کنند و عملا معتقدات خویش را جایگزین آن سازند.
- (ادبیات): مجموعه اشعار یک شاعر (به صورت کتاب).
- (قدیم): دولت، وزارتخانه، دفتر محاسبات، اداره، خزانهدار.
مثال[ویرایش]
- دیوان سیاه کردن کنایه از: گناه کردن.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمه
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- تاریخ ماد (ص۳۴۷): ISBN 964-445-106-6