نوشتن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /نِوِشتَن/
عارفر
[ویرایش]نوشتن
- بُن مضارع نویس؛ رسم کردن علائم یک نظام خطی برروی سطحی به منظور نشان دادن اصوات یک زبان یا اصوات موسیقی.
- تحریر کردن. درج حروف، کلمات و علائم بر روی یک سطح اغلب روی کاغذ و یا درج به صورت الکترونیکی.
- درنوردیدن، پیمودن، طی کردن. پیچیدن.
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن