حذفیدن

فارسی

ریشه‌شناسی

حذف + یدن

مصدر گذرا

• /حَذْفیدَنْ/

1. چیزی را از یه مجموعه/دسته زدودن؛ حذف کردن:

   دیروز باشتباه چند تا از پوشه‌های مهمم را حذفیدم!

   من آخر هفته‌ها، پس از یه بررسی، فایل‌های درون سطل‌آشغالم را می‌حذفم.

فعل

حذفیدن

فعل‌ها
بن واژه			حذفیدن
بن ماضی			حذفید
بن مضارع			حذف
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	حذفیدم	حذفیدی	حذفید	حذفیدیم	حذفیدید	حذفیدند
	استمراری	می‌حذفیدم	می‌حذفیدی	می‌حذفید	می‌حذفیدیم	می‌حذفیدید	می‌حذفیدند
	کامل	حذفیده بودم	حذفیده بودی	حذفیده بود	حذفیده بودیم	حذفیده بودید	حذفیده بودند
	التزامی	حذفیده باشم	حذفیده باشی	حذفیده باشد	حذفیده باشیم	حذفیده باشید	حذفیده باشند
	مستمر	داشتم می‌حذفیدم	داشتی می‌حذفیدی	داشت می‌حذفید	داشتیم می‌حذفیدیم	داشتید می‌حذفیدید	داشتند می‌حذفیدند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	حذفم	حذفی	حذفد	حذفیم	حذفید	حذفند
	استمراری	می‌حذفم	می‌حذفی	می‌حذفد	می‌حذفیم	می‌حذفید	می‌حذفند
	کامل	حذفیده‌ام	حذفیده‌ای	حذفیده/حذفیده‌است	حذفیده‌ایم	حذفیده‌اید	حذفیده‌اند
	ملموس	دارم می‌حذفم	داری می‌حذفی	دارد می‌حذفد	داریم می‌حذفیم	دارید می‌حذفید	دارند می‌حذفند
	التزامی	بحذفم	بحذفی	بحذفد	بحذفیم	بحذفید	بحذفند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم حذفید	خواهی حذفید	خواهد حذفید	خواهیم حذفید	خواهید حذفید	خواهند حذفید
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بحذف			بحذفید
	نهی		نحذف			نحذفید

برگردان

دورانداختن با ازبین بردن

• انگلیسی: delete (en)