رهام
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- شاهنامه
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ رهام دارد |
آوایش
[ویرایش]- /رُهّام/
اسم خاص
[ویرایش]رهّام
- از پهلوانان شاهنامه پنجمین مبارز تنبهتن در جنگ دوازدهرخ و منتسب به قوم ایرانی گودرزیان یا گودرز کشوادگان[۱].
- برفتند با او بزرگان نیو.....چو توس چو گودرز و رهٌام نیو (شاهنامه)
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پارسی باستان
اسم خاص
[ویرایش]رُهام
- در اوستا شراب با شکوه توصیف شده. نظر به توصیف مَی دوستی و باده پرستی رهام، نام وی مرکب از رئو[۲] و هئومه یا هوم و یا هائوما[۳].
- در پارسی به معنای پرندهای که شکارچی نیست، پرنده شکست ناپذیر یا پرندهای که شکار نشود.
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
اسم
[ویرایش]رحیم
- در کشورهای عرب زبان اسمی شبیه همین اسم رحام.
- ولی با تلفظ ریهام، یا رهام برای دختران است که در عربی ضوءالمطر یعنی «باران روشن»، و هچنین خفیفالمطر که به فارسی «باران نمنم یا باران اسپری معنا میدهد.
مترادفها
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ رهام با تنی چند از همرزمان همراه کیخسرو به آسمان عروج کرد
- ↑ (با شکوه در زبان اوستایی که از شاخهٔ شرقی زبانهای ایران باستان است)
- ↑ (سپندترین و مقدسترین گیاه نزد ایرانیان و هندوان باستان که از آن شراب مقدسی به همین نام میساختند که پادشاهان هخامنشی در جشن مهرگان از آن مینوشیدند و پایکوبی می کردند)، پیتمه هوم (هوم/سپیتمه جمشید/ پدر سپیتاک زرتشت/ داماد و ولیعهد آستیاگ)
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5
- منابع: لغت نامه دهخدا، منتهی الارب، ناظم الاطباء، آنندراج، اقرب الموارد، اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان جلیل دوستخواه
- اوستا- کهنترین سرودهای ایرانیان نویسنده جلیل دوست خواه