آبخیز
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آب/خِیز/
اسم مرکب
[ویرایش]آبخیز
- (کشاورزی): بخشی از زمین که آب ناشی از بارندگیهای وارد به آن به یک رودخانه، آبرو، دریاچه، یا آبانباشت میرسد.
- (قدیم): طوفان بویژه طوفان دریایی، و به مجاز، حادثه هولناک. برخی واژهنامهها به موج دریا هم نسبت دادهاند که نادرست است.
- چشمه، مسیل، جایی که آب بسبب بارندگی در آن جریان پیدا کند.
- آبخیز با ترکیب فعل خزیدن ساخته شده اما بمعنای جوی و رود نیست.
- زمین پر آب. مَد مقابل جزر. مو
برگردان ها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن