آخور
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آخور/
اسم
[ویرایش]آخور
- جایی طاقچه مانند و گِرد معمولا در دیوار طویله و آغل، و مانند آنها، برای خوراک دادن به چهارپایان. آخُر. [۱]. اصطبل، طویله، حوضچه.
- اسب را به طویله برده به آخور بستیم. «جمالزاده»
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
پانویس
[ویرایش]- ↑ ریشهشناسی: از پارسی میانه 𐭠𐭤𐭥𐭫- ʾhwl (āxwarr, “ستورگار; اصطبل”). واژه پارسی یادشده با واژگان ئاخور، ئاخوور، ئاخر در کردی مرکزی، axur, axûr, axir در کردی شمالی، آخور (āxor, “آخور, آبشخور; اصطبل, طویله”) در پشتو همریشه است. واژگان ախոռ (axoṙ) در ارمنی کهن، ახორი (axori), ახური (axuri)در گرجی و ܐܟܘܪ (ʾāḵwar) در سریانی کلاسیک وام گرفته از دیسه پارسی میانه هستند. دیسه پارسی میانه برگرفته از کارواژه خوردن (xordan) است که بایستی از ریشه پیش-ایرانی -hwar* (خوردن) باشد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس
- )kwr” در پروژه فرهنگ آرامی کالج عبری
- "آخور" در لغتنامه دهخدا.
- آچارئان، هراچئیان(۱۹۷۱)، فرهنگ ارمنی- ارمنی, دانشگاه ایروان، ախոռ، page 99a
زبان دیگر
[ویرایش]- زبان معیار باستان
آوابش
[ویرایش]- اِوخور/
اسم مرکب
[ویرایش]اِوخور
- آخور در زبان معیار باستان به صورت اِوخور تلفظ میشده و معنی درست آن، آبخور یا آبشخور بوده است.