آخور
(خُ)
فارسی[ویرایش]
شکلهای دیگر:[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از پارسی میانه 𐭠𐭤𐭥𐭫- ʾhwl (āxwarr, “ستورگار; اصطبل”). واژه پارسی یادشده با واژگان ئاخور، ئاخوور، ئاخر در کردی مرکزی، axur, axûr, axir در کردی شمالی، آخور (āxor, “آخور, آبشخور; اصطبل, طویله”) در پشتو همریشه است. واژگان ախոռ (axoṙ) در ارمنی کهن، ახორი (axori), ახური (axuri)در گرجی و ܐܟܘܪ (ʾāḵwar) در سریانی کلاسیک وام گرفته از دیسه پارسی میانه هستند. دیسه پارسی میانه برگرفته از کارواژه خوردن (xordan) است که بایستی از ریشه پیش-ایرانی -hwar* (خوردن) باشد.
اسم[ویرایش]
- طویله، اصطبل.
- حوضچه.
اشتقاقات[ویرایش]
- آذری: axur / آخور
- چغتای: [script needed] (axor)
- هندوستانی:
- هندی: आख़ोर (āxor)
- اردو: آخور (āxor)
- ترکی عثمانی: آخور
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- )kwr” در پروژه فرهنگ آرامی کالج عبری
- "آخور" در لغتنامه دهخدا.
- آچارئان، هراچئیان(۱۹۷۱)، فرهنگ ارمنی- ارمنی, دانشگاه ایروان، ախոռ، page 99a
برگردانها[ویرایش]
آذری[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از فارسی آخور
اسم[ویرایش]
- طویله، اصطبل
اردو[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از فارسی آخور
اسم[ویرایش]
- طویله، اصطبل
پشتو[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
از پارسی میانه 𐭠𐭤𐭥𐭫- ʾhwl (āxwarr, “ستورگار; اصطبل”). واژه پشتو یادشده با واژگان ئاخور، ئاخوور، ئاخر در کردی مرکزی، axur, axûr, axir در کردی شمالی، آخور (āxor, “آخور, آبشخور; اصطبل, طویله”) در پارسی همریشه است. واژگان ախոռ (axoṙ) در ارمنی کهن، ახორი (axori), ახური (axuri)در گرجی و ܐܟܘܪ (ʾāḵwar) در سریانی کلاسیک وام گرفته از دیسه پارسی میانه هستند. دیسه پارسی میانه برگرفته از کارواژه خوردن (xordan) است که بایستی از ریشه پیش-ایرانی -hwar* (خوردن) باشد.
اسم[ویرایش]
- طویله، اصطبل.